مارپیچـ حلقهـ مارپیچhelix-loop-helix, HLHواژههای مصوب فرهنگستانپلیپپتیدهایی سهبخشی که در آنها دو مارپیچ با یک حلقه به هم متصلاند
مرگ ماریلغتنامه دهخدامرگ ماری . [ م َ گ ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران ، مرکب از 150 خانوار که در مانیان و سارک آباد مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
ماریلغتنامه دهخداماری . (حامص ) مار بودن . زهرآگین بودن . گزنده بودن : ماری است گزنده طمع که ماران زین مار برند ای رفیق ماری .ناصرخسرو.
خواباندن مارپیچیserpentine layering, compound layeringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خواباندن که در آن قسمتهایی از یک شاخۀ بلند و باریک بهطور متناوب در زیر خاک قرار گیرد
پایداری مارپیچیspiral stabilityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پایداری مطلوب که در آن هواگرد در گردش موزون، به محض رهاسازی فرمانهای پرواز (flight controls)، به پرواز مستقیم و تراز برمیگردد
تقارن مارپیچیhelical symmetryواژههای مصوب فرهنگستانساختار ویروسی متقارن برخی از ویروسها به شکل مارپیچ منظم