خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماری جوانا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ماری جوانا
/mārijuānā/
معنی
مادهای مخدر که از شاهدانه بهدست میآید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cannabis, ganja, ganjah, hemp, joint, marihuana, marijuana, weed
-
جستوجوی دقیق
-
ماری جوانا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: marihuana] (زیستشناسی) mārijuānā مادهای مخدر که از شاهدانه بهدست میآید.
-
ماری جوانا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cannabis, ganja, ganjah, hemp, joint, marihuana, marijuana, weed
-
ماری جوانا
دیکشنری فارسی به عربی
عشب , ماريوانا
-
واژههای مشابه
-
مارى
لهجه و گویش بختیاری
mâri غیراصلى šowdar mâri>:شَبدر غیر خوراکى؛ xuâr mâri:خواهر ناتنى> .
-
چشمه ماری
لغتنامه دهخدا
چشمه ماری . [ چ َ م َ ] (اِخ ) نام کوهی و ناحیتی به هرسین .
-
درخت ماری
لغتنامه دهخدا
درخت ماری . [ دِ رَ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخت زینتی از نوع کاتالپا با برگهای پهن بشکل دل خوشه های بزرگ ، گلهای سفید و نیامهای باقلائی بزرگ . جنس های آن در آسیا مخصوصاً هندوستان و امریکای شمالی دیده میشود. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
پوست ماری
لغتنامه دهخدا
پوست ماری . [ ت ِ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به پوست مار. || نوعی قماش . قسمی جامه ٔ سخت تنک و ماننده ٔ پوست مار که زنان از آن چارقد کردندی . || (کفش یاپارچه ...) چون پوست مار، برنگ یا بنازکی و سختی .
-
گجک ماری
لغتنامه دهخدا
گجک ماری . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 190000گزی جنوب خاوری کهنوج سر راه مالرو رمشک به گابریک . سکنه ٔ آن 8 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
مرگ ماری
لغتنامه دهخدا
مرگ ماری . [ م َ گ ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران ، مرکب از 150 خانوار که در مانیان و سارک آباد مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
-
ماری آنتوانت
لغتنامه دهخدا
ماری آنتوانت . [ ن ِ ] (اِخ ) (1755 - 1793 م .) دختر فرانسوا امپراتور ژرمن و ماری ترز، در وین متولد گردید و در سال 1770 با ولی عهد فرانسه «لوئی شانزدهم » ازدواج کرد. بی احتیاط و مسرف و دشمن اصلاحات بود و بسرعت در میان مردم وجهه ٔ خود را از دست داد ول...
-
ماری الاسقف
لغتنامه دهخدا
ماری الاسقف . [ ی یُل ْ اُ ق ُ ] (اِخ ) رئیس و پیشوای فرقه ٔ ماریین . (از الفهرست ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ماری دانژو
لغتنامه دهخدا
ماری دانژو. [ ژُ ] (اِخ ) (1404-1463 م .) ملکه ٔ فرانسه و دختر «لوئی دوم ، دوک دانژو» و همسر شارل هفتم بود. (از لاروس ).
-
ماری کارولین
لغتنامه دهخدا
ماری کارولین . [ رُ ] (اِخ ) (1752-1814م .) دختر امپراتورفرانسوای اول بود و در وین متولد شد و پس از ازدواج با فردیناند چهارم ، ملکه ٔ ناپل گردید. (از لاروس ).
-
ماری لسزکزینسکا
لغتنامه دهخدا
ماری لسزکزینسکا. [ ل ِ ] (اِخ ) (1703 - 1768 م .) دختر پادشاه لهستان «ستانیسلا لسزکزینسکی » و ملکه ٔ فرانسه که در نتیجه ٔ ازدواج با لوئی پانزدهم مادر ده اولاد از این پادشاه گردید. (از لاروس ).