مازونلغتنامه دهخدامازون . (اِ) مازو را گویند. (آنندراج ). مازو. (فرهنگ رشیدی ). مازو را گویند و آن چیزی باشد که پوست را بدان دباغت کنند و زنان هم گاهی به جهت تنگی موضع مخصوص بکار برند. (برهان ). مازو و هر داروی قابضی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مازو شود. || غسول قابضی که زنان جهت تنگی استعمال
خانة مدmaison de couture, maison, maison de modeواژههای مصوب فرهنگستانکسبوکاری در حوزة مد و پوشاک و کیف و کفش و لوازم جانبی
موزونلغتنامه دهخداموزون . [ م َ ] (ع ص ) سنجیده شده و اندازه کرده شده . (ناظم الاطباء). سنجیده . (آنندراج ). با وزن کشیده . مقدر. سخته . صاحب وزن . بوزن : سنگ ترازو به سیم کس نستاندگرچه بود همچو سیم سنگ تو موزون . ناصرخسرو. || معادل
مازونهلغتنامه دهخدامازونه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری میان تنس و مستغانم در الجزایر به ساحل بحرالروم . (ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
جالهلغتنامه دهخداجاله . [ ل ْ ل َ ] (ع ص ) قوم از خانمان رفته . (منتهی الارب ). جماعتی که از خانمان و وطن کوچ کرده باشند. (اقرب الموارد). جلای وطن کنندگان . || معرب لاتینی ، گال مازو، مازون ، مازی ، عفص . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).
بغیشلغتنامه دهخدابغیش . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مازون بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در 12 هزارگزی شمال نیشابور. دامنه . معتدل . سکنه ٔ آن 729 تن است . آب از رودخانه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی آن زراعت و گله داری است . مع
مازلغتنامه دهخداماز. (اِ) مطلق چین و شکنج را گویند. (برهان ). چین و شکنج . (آنندراج ). چین و شکنج و تا و لا. (ناظم الاطباء). چین . نورد. پیچ و خم . شکن . کلچ . شکنج . تاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ای من رهی آن روی چون قمروان زلف شبه رنگ پر ز ماز. <p
طبرستانلغتنامه دهخداطبرستان . [ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) (از: طبر+ ستان ، مزید مؤخر مکان ) لغتاً بمعنی مکان طبر (تپور) ها. و تپور نام قوم قدیمی ساکن آن ناحیت بوده است . (برهان ). بلادی است فراخ و وسیع طبری منسوب به آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مؤلف روضات الجنات ذیل ترجمه ٔ احمدبن علی بن ابیطالب ا
مازونهلغتنامه دهخدامازونه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری میان تنس و مستغانم در الجزایر به ساحل بحرالروم . (ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
امازوندیکشنری عربی به فارسیزناني که در اسياي صغير زندگي ميکردند و با يونانيان مي جنگيدند , زن سلحشور و بلندقامت , رود امازون در امريکاي جنوبي
آمازونواژهنامه آزادآمازون، نام جنگل بسیار بزرگی در شمال آمریکای جنوبی است. این منطقهٔ جنگلی که رودخانهٔ آمازون نیز از میان آن می گذرد بخش هایی از کشورهای برزیل، اکوادور، گویان، کلمبیا، ونزوئلا، بولیوی، پرو و سورینام را در برمی گیرد. بیشتر بخش جنگل های آمازون در خاک برزیل با 61% و پرو با 29% مساحت کلی جای دارد. جنگل آم