متضویلغتنامه دهخدامتضوی ٔ. [ م ُ ت َ ض َوْ وِ ءْ ] (ع ص ) کسی که در تاریکی می ایستد تا روشنائی آتش قوم را ببیند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
متداویلغتنامه دهخدامتداوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آن که خود را دارو کند. (از آنندراج ). آن که خویشتن را دارو کند. (ناظم الاطباء). آن که خود را معالجه کند. و رجوع به تداوی شود.
متدوهلغتنامه دهخدامتدوه . [ م ُ ت َدَوْ وِه ْ ] (ع ص ) فرسوده و پوسیده . || تغییر یافته و مبدل شده . || ستبر شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تدوه شود.
متدیلغتنامه دهخدامتدی . [م ُت ْ ت َ ] (ع ص ) (از «ودی ») دیت گیرنده . (آنندراج ).دیه گیرنده و خون بها دریافت کننده . (ناظم الاطباء).
متذیلغتنامه دهخدامتذی ٔ. [ م ُت ْ ت َ ذِءْ ] (ع ص ) (از «وذء») عیب و سرزنش پذیرنده . (آنندراج ). عیب کرده شده و ملامت شده و سرزنش پذیرفته . (ناظم الاطباء). و رجوع به اتذاء شود.