متغدنلغتنامه دهخدامتغدن . [ م ُ ت َ غ َدْ دِ ] (ع ص ) خمنده و میل نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جنبان و متزلزل . (ناظم الاطباء). و رجوع به تغدن شود.
متغضنلغتنامه دهخدامتغضن . [ م ُ ت َ غ َض ْ ض ِ ] (ع ص ) آژنگ روی و ترنجیده پوست .(آنندراج ) (از منتهی الارب ). ترنجیده و چین دار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغضن شود.