متنغشلغتنامه دهخدامتنغش . [ م ُ ت َ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) چیزی لرزنده و جنبنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). متزلزل و جنبان . (ناظم الاطباء). رجوع به تنغش شود.
متنغصلغتنامه دهخدامتنغص . [ م ُ ت َ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) زندگانی تیره . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). تیره روزگار. رجوع به تنغص شود. || بی آسایش در زندگانی . (ناظم الاطباء).