متفاسیلغتنامه دهخدامتفاسی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آماده و حاضر برای خروج باد و گند کردن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاسی شود.
متفشیلغتنامه دهخدامتفشی . [ م ُ ت َ ف َش ْ شی ] (ع ص ) ریش و قرحه ٔ فراخ شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیماری مستولی و فراگرفته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفشی شود.
متفصیلغتنامه دهخدامتفصی . [ م ُ ت َ ف َص ْ صی ] (ع ص ) رها شده از تنگی و سختی . (ناظم الاطباء). رهائی یابنده از هر چه باشد مثل آفت و بلا و وام . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفصی شود.
متفاحشلغتنامه دهخدامتفاحش . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) فحش دهنده و سخن زشت گوینده . (ناظم الاطباء). فحش گوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاحش شود.
متفاسحلغتنامه دهخدامتفاسح . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) فراخ نشیننده در مجلس . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
متفاصحلغتنامه دهخدامتفاصح . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) فصیح با حشمت . (ناظم الاطباء). به تکلف فصاحت نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاصح شود.