متفتیلغتنامه دهخدامتفتی . [ م ُ ت َ ف َت ْ تی ] (ع ص ) کودک از کودکی باز ایستاده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفتی شود.
متفاتیلغتنامه دهخدامتفاتی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ف ت ی ») کسی که برای فتوی نزد مفتی میرود. (ناظم الاطباء). آن که به فتوی نزدیک مفتی شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
متفتحلغتنامه دهخدامتفتح . [ م ُ ت َ ف َت ْ ت ِ ] (ع ص ) گشاد و گشاده کرده . (ناظم الاطباء). گشاده گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفتح شود.
مثافیدلغتنامه دهخدامثافید. [ م َ ] (ع اِ)بطانه ها. ثَفافیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آستر لباسها. (ناظم الاطباء). آسترهای لباس و واحد آن مِثفَداست و مِثفاد شنیده نشده است . (از اقرب الموارد).
مثفدلغتنامه دهخدامثفد. [ م ُ ث َف ْ ف ِ ] (ع ص ) آن که بطانه کند زره را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که آستر می کند زره را. (ناظم الاطباء).
متفایدلغتنامه دهخدامتفاید. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) همدیگر را فایده دهنده و سود بخشنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاید شود.