لغتنامه دهخدا
مجذوب . [ م َ ] (ع ص ) کشیده شده . (آنندراج ). کشیده شده و جذب شده . (ناظم الاطباء). کشیده . درکشیده . بکشیده . آهنجیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سوم آنکه آن مجذوب را هضم کند و از حالت خویش بگرداند تا ماننده ٔ او شود و او را هاضمه خوانند. (چهارمق