محافظصورت دستیhand shieldواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای محافظت از چشم و صورت و گردن در برابر پاشش و برخورد ذرات در هنگام جوشکاری یا برشکاری یا سنگزنی که با دست در جلوی صورت گرفته میشود متـ . محافظ دستی
محافظ صورتface shield, face guardواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای محافظت از چشم و صورت و گردن در برابر پاشش و برخورد ذرات در هنگام جوشکاری یا برشکاری یا سنگزنی
محافظلغتنامه دهخدامحافظ. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نگهبانی کننده . (آنندراج ). نگهبان . (ناظم الاطباء). حافظ. حفیظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاسبان و حارس . || دستگیر و حامی . || فرمان گزار. || حاکم . || ناظر. (ناظم الاطباء).