محدودة طبیعی بسیار زیباarea of outstanding natural beautyواژههای مصوب فرهنگستانمحدودة برونشهری حفاظتشدهای که بهدلیل بهرهمندی از جذابیتهای ظاهری و طبیعی، ساختوساز در آن بهشدت محدود شده است اختـ . مَحطا AONB
محدودة حفاظتشده،محدودة حفاظتیconservation areaواژههای مصوب فرهنگستاناراضیای که برای دستیابی به اهداف و راهبردهای حفاظتیِ جمعیتهای گیاهی یا جانوری تخصیص یافته است
محدودة حفاظتشدة ترامرزی،محدودة حفاظتی ترامرزیtransfrontier conservation areaواژههای مصوب فرهنگستانمحدودة حمایتشدهای که فراتر از مرزهای ملی دو یا چند کشور است
معدودةلغتنامه دهخدامعدودة. [ م َ دَ ] (ع ص ) تأنیث معدود. شمرده . شمارکرده . ج ، معدودات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودة. (قرآن 80/2). و شروه بثمن بخس دراهم معدودة و کانوا فیه من الزاهدین . (قرآن <span class="hl" dir="lt