خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محذوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محذوف
/mahzuf/
معنی
۱. حذفشده.
۲. (ادبی) در عروض، ویژگی زحافی که هجای بلند آخر آن حذف شده و در مفاعیلن، فاعلاتن و مفعولن که به ترتیب فعولن، فاعلن و فعولن حاصل میشود
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. افتاده، زدوده، سترده، حذفشده
۲. حذف، محو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محذوف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahzuf ۱. حذفشده.۲. (ادبی) در عروض، ویژگی زحافی که هجای بلند آخر آن حذف شده و در مفاعیلن، فاعلاتن و مفعولن که به ترتیب فعولن، فاعلن و فعولن حاصل میشود
-
محذوف
واژگان مترادف و متضاد
۱. افتاده، زدوده، سترده، حذفشده ۲. حذف، محو
-
ellipted
محذوف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حذفشده از رهگذر فرایند حذف
-
محذوف
لغتنامه دهخدا
محذوف . [ م َ ] (ع ص ) حذف شده . بریده شده . (آنندراج ). کاسته شده . افکنده . انداخته شده . (منتهی الارب ). افتاده . فکنده . انداخته . بینداخته . ساقط. || اسب محذوف الذنب ؛ دم بریده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خیک . (از اقرب الموارد). || (...
-
محذوف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) حذف شده ، انداخته شده .
-
محذوف
دیکشنری فارسی به عربی
اهليليجي
-
جستوجو در متن
-
eliminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حذف شد، محذوف
-
omitted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حذف شده است، محذوف
-
محذوفة
لغتنامه دهخدا
محذوفة.[ م َ ف َ ] (ع ص ) مؤنث محذوف . رجوع به محذوف شود.
-
زدوده
واژگان مترادف و متضاد
زایل، محذوف، محو
-
اهليليجي
دیکشنری عربی به فارسی
بيضي , افتاده , محذوف
-
deleted
ریاضی و آمار
حذف شده ، محذوف ، سُفته ، سفته
-
deleted neighborhood
ریاضی و آمار
همسایگی محذوف ، همسایگی سُفته
-
punctured neighbourhood
ریاضی و آمار
همسایگی سفته ، همسایگی محذوف