محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
محرمانهدیکشنری فارسی به انگلیسیauricular, confidence, confidential, entre nous, huggermugger, inside, intimate, intimately, sub rosa, private, restricted, sneaking
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرای سمع و حس سمع. (ناظم الاطباء). اوستا گئوشه ، پهلوی گوش ، پارسی باستان گئوشه ، هندی باستان گهوشه (صدا)، کردی گوه ، ا
محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
محرمانهدیکشنری فارسی به انگلیسیauricular, confidence, confidential, entre nous, huggermugger, inside, intimate, intimately, sub rosa, private, restricted, sneaking
محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
رونوشت محرمانهblind carbon copy, bccواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ دیگری از پیامنگار که برای شخص دیگری غیر از گیرندۀ اصلی فرستاده میشود، بیآنکه گیرندۀ اصلی آگاه شود