مدمثلغتنامه دهخدامدمث . [م ُ دَم ْ م ِ ] (ع ص ) نرم گرداننده . (آنندراج ). کسی که نرم می گرداند بستر و خوابگاه را. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدمیث . رجوع به تدمیث شود. || ذکرکننده ٔ حدیث . (آنندراج ). رجوع به تدمیث شود.
مدمدلغتنامه دهخدامدمد. [ م َ م َ ] (ع اِ) جوی . (منتهی الارب ). نهر. (اقرب الموارد)(متن اللغة). || رسن . (منتهی الارب ). حبل . (اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ، مدامد. || گره رسن . (منتهی الارب ). گره به ریسمان . (ناظم الاطباء).
مذمتلغتنامه دهخدامذمت . [م َ ذَم ْ م َ ] (از ع اِمص ) ذم . مذمة. نکوهش کردن . نکوهیدن . بد گفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مذمة شود. || (اِمص ) نکوهش . بدگوئی . مقابل محمدت .- مذمت کردن ؛ بدگوئی کردن . عیب جوئی کردن . ذم کردن .- مذمت کننده </