مرحلۀ فرونشینیresolution phaseواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای به دنبال اوجکامش، شامل رفع تنش عضلانی و کاهش فشارخون تا رسیدن به حد قبل از مرحلۀ برانگیختگی
مرحلهلغتنامه دهخدامرحله . [ م َ ح َ ل َ ] (ع اِ) منزل . فرودآمدنگاه بین راه . جای باش . کوچگه . کوچگاه . جای فرودآمدن . ج ، مراحل : قدری چوب صندل با خود آورد چون به مرحله ٔ بازرگانان رسید و او را بدید. (سندبادنامه ص 300). مرحله ٔ طالبان
دورۀ بیپاسخیrefractory period 1واژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مرحلۀ فرونشینی یا مدتزمانی پس از آن که در طی آن مرد یا زن قادر به تجربۀ مجدد اوجکامش نیست