مزقانفرهنگ فارسی عمید۱. [عامیانه] موسیقی.۲. [عامیانه] ساز موسیقی.۳. (نظامی) [منسوخ] دستهای از سازهای مختلف موسیقی که در نظام با هم نواخته میشد.
مزکنلغتنامه دهخدامزکن . [ م ُ زَک ْ ک ِ ] (ع ص ) قیافه دان . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).