مسانیدلغتنامه دهخدامسانید. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُسنَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قسمی از حدیث که آن رابه گوینده ٔ وی برداشته باشند. مقابل مقاطیع. مراسیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مسند شود.
مساندلغتنامه دهخدامساند. [ م َ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُسنَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مسند شود. || ج ِ مِسنَد. (ناظم الاطباء). رجوع به مسند شود.
مراسیللغتنامه دهخدامراسیل . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسال . (منتهی الارب ). رجوع به مِرسال شود. || ج ِ مُرسَل . (دستورالاخوان ): احادیث مراسیل مقابل مسانید و مقاطیع. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مُرسَل شود.
مقاطیعلغتنامه دهخدامقاطیع. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مقطوع . (ناظم الاطباء). || قسمی از حدیث ، مقابل مراسیل و مسانید. حدیثهای منقطع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقطوع شود. || مقاطیعالشعر؛ ابیات مفرده . (از محیط المحیط). مفردات .
عبداللطیفلغتنامه دهخداعبداللطیف . [ ع َ دُل ْ ل َ ] (اِخ ) ابن عبدالمنعم بن الصیقل الحرانی الحنبلی ، مکنی به ابوالفرج . عالم به حدیث و از مسانید مصر در زمان خود بود. از کتب اوست : السباعیات در حدیث .وی به سال 672 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
جرجانیلغتنامه دهخداجرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) عبدالملک بن محمدبن عدی مکنی به ابوالنعیم .یکی از ائمه فقها بشمار است . وی از یزیدبن محمدبن عبدالصمد و بکاربن قتیبة و عماربن رجاء و جز آنان استماع حدیث کرد. خطیب گوید: وی حافظ شرایع دین و مردی پارسا و راستگو و باضبط و بیداردل بود و مسافرت بسیار کرد و در
اعتبارلغتنامه دهخدااعتبار.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشگفت آمدن . (از اقرب الموارد). || پند گرفتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). عبرت گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پند گرفتن . عبرت گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ). عبرت گ