مستجعللغتنامه دهخدامستجعل .[ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجعال . ماده سگ گشن خواه . (منتهی الارب ). رجوع به استجعال شود.
مستجهللغتنامه دهخدامستجهل . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجهال . نادان شمرنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سبک دارنده و استخفاف کننده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). || باد جنباننده ٔ شاخ . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به استجهال شود.
مستظللغتنامه دهخدامستظل . [ م ُ ت َ ظِل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از استظلال ، سایه خواه و طالب سایه و سایه جوی . (منتهی الارب ). سایه نشین . رجوع به استظلال شود.
مستأجللغتنامه دهخدامستأجل . [ م ُ ت َءْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیجال . مهلت خواهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).آنکه مهلت خواهد. رجوع به استئجال و استیجال شود.