مستطلعلغتنامه دهخدامستطلع. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استطلاع . پرسنده . آگاهی خواه . رجوع به استطلاع شود.
مستطیلةلغتنامه دهخدامستطیلة. [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مستطیل که نعت فاعلی است از استطالة. رجوع به مستطیل و استطالة شود.
مستتلیلغتنامه دهخدامستتلی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتلاء. آنکه پیروی میخواهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استتلاء شود.
مستطیلیoblongواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که گوشههای آن معمولاً گرد باشد
مستطیلی باریکnarrowly oblongواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که طول آن سه برابر عرض باشد