مستظئرةلغتنامه دهخدامستظئرة. [ م ُ ت َ ءِ رَ ] (ع ص ) مستظیرة. نعت فاعلی مؤنث از استظآر. سگ ماده ٔ به گشنی آمده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استظآر شود.
مستجرحلغتنامه دهخدامستجرح . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجراح . عیب و فساد بیرون آورنده . (آنندراج ). || خراب و فاسد و تباه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استجراح شود.
مستجریلغتنامه دهخدامستجری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجراء. وکیل گیرنده کسی را. ج ، مستجرون و مستجرین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استجراء شود.
مستزریلغتنامه دهخدامستزری . [ م ُ ت َ را ] (ع ص ) نعت مفعولی از استزراء. حقیر و خوار داشته شده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استزراء شود.
مستزریلغتنامه دهخدامستزری .[ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استزراء. حقیر وخوارکننده . (اقرب الموارد). رجوع به استزراء شود.