لغتنامه دهخدا
مصادف . [ م ُ دِ ] (ع ص ) آنکه می یابد کسی را و ملاقات می کند. (ناظم الاطباء). یابنده و بیننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). روبروشونده . برخوردکننده . راست آینده با کسی در راهی .- مصادف شدن ؛ دیدار کردن . به هم رسیدن . برخورد کردن . روبرو شدن . با