مسیریابی 1pathfindingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند محاسبة مسیر بهینه میان یک مبدأ و یک نقطه یا نقاط مقصد در یک شبکه
chaserدیکشنری انگلیسی به فارسیچسر، دنبال کننده، تعقیب کننده، تعاقب کننده، عشقبیاز، مشروبی که بدرقه نوشابه ای باشد
chasersدیکشنری انگلیسی به فارسیتراشه ها، دنبال کننده، تعقیب کننده، تعاقب کننده، عشقبیاز، مشروبی که بدرقه نوشابه ای باشد