مصهرجلغتنامه دهخدامصهرج . [ م ُ ص َ رَ ] (ع ص ) حوض گچ کار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). ساروج کرده شده . گویند: حوض مصهرج به صاروج برآورده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مصهرجةلغتنامه دهخدامصهرجة. [ م ُ ص َ رَ ج َ ] (ع ص ) مصهرج . ساروج کرده شده . گویند: برکة مصهرجة؛ به صاروج برآورده . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
گچکارلغتنامه دهخداگچکار. [ گ َ ] (ص مرکب )آنکه شغلش گچکاری باشد. کسی که دیوارها و سقف را گچ اندود کند. || آنچه که گچکاری شود. آنچه به گچ اندود باشد: مصهرج ؛ حوض گچکار. بیت صیهوج ؛ خانه ٔگچکار تابان . حوض مجیر؛ حوض گچکار. (منتهی الارب ).
مصهرجةلغتنامه دهخدامصهرجة. [ م ُ ص َ رَ ج َ ] (ع ص ) مصهرج . ساروج کرده شده . گویند: برکة مصهرجة؛ به صاروج برآورده . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).