لغتنامه دهخدا
اضطلاع . [ اِ طِ ] (ع مص ) قوی شدن در کاری . (آنندراج ).قوی گشتن در کاری . (زوزنی ). اطلاع . (زوزنی ). نیرومندشدن کسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). قوی وتوانا بودن بر کار. نیرومندی و توانایی در کار. رجوع به مضطلع شود: آن مهم که چون جذر اصم ّ در شکال اشکال بمانده به کیا