گذر میدیMIDI through, MIDI thruواژههای مصوب فرهنگستانیکی از سه درگاه میدی که نسخهای از پیامها و دادههای رسیده به درگاه ورودی افزاره از آن به خارج منتقل میشود
وضعیت مسیر میدیMIDI channel mode, MIDI modeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چهار نوع تنظیم برای پاسخگویی به پیامهای میدی دریافتی
خروجی میدیMIDI outواژههای مصوب فرهنگستانیکی از سه درگاه میدی که برای خروج پیامها و دادههای ایجادشده در یک افزاره از آن استفاده میشود
بافۀ میدیMIDI cableواژههای مصوب فرهنگستانبافهای متشکل از سه رشتۀ رسانا که به یک اتصالدهندۀ دین (DIN) پنجسوزنی متصل میشود
پژواک میدیMIDI echoواژههای مصوب فرهنگستانعملکرد برخی از افزارههای میدی که در آنها دادههای واردشده از ورودی میدی از راه خروجی میدی به بیرون ارسال میشود
مضی ما مضیلغتنامه دهخدامضی ما مضی . [ م َ ضا م َ ضا ] (ع جمله ٔ فعلیه ) گذشت آنچه گذشت . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گذشته گذشت : معهذا مضی ما مضی اگربارو خراب کند و خندق بینبارد... (تاریخ رشیدی ). اگر باز نیت صحیح کند و بخدمت استقبال قیام نماید درس مضی ما مضی بر جرای
مضیلغتنامه دهخدامضی ٔ. [ م ُ ضی ی ْٔ / م ُ ض ِءْ ] (ع ص ) (از «ض وء») روشن شونده و روشن کننده ، اسم فاعل از «اضأت » که لازم و متعدی است . (غیاث ). روشن و تابان و درخشان و روشنی دهنده . (ناظم الاطباء). فروزان . روشن . روشن کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
اعساجلغتنامه دهخدااعساج . [ اِ ] (ع مص ) خمیدن دررفتار از پیری . یقال : «اعسج الشیخ ؛ ای مضی و تعوج کبراً». (منتهی الارب ). اِعسِجاج . یقال : «اعسج الشیخ ؛ مضی و تعوج کبراً». (متن اللغة) (از اقرب الموارد).
مضيفدیکشنری عربی به فارسیگروه , ازدحام , دسته , سپاه , ميزبان , صاحبخانه , مهمان دار , انگل دار , وکيل خرج , پيشکار , مباشر , ناظر , مباشرت کردن
مضيفةدیکشنری عربی به فارسیزن ميزبان , زن مهماندار , بانوي صاحبخانه , ناظر خرج مونث , مهماندار هواپيما