لغتنامه دهخدا
معاومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) چیزی به سال فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). سالیانه کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). معامله ٔ سالیانه و در حدیث است ، و نهی عن المعاومة. (از اقرب الموارد). معامله ٔ سالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آن خرمابن که سالی بار آرد وسالی ن