مقبولهفرهنگ نامها(تلفظ: maqbule) (عربی) (مؤنث مَقبول) ، مورد قبول ، پذیرفته شده ؛ دلنشین ، دوست داشتنی ، زیبا ؛ خوشایند ، مطلوب .
مقبولةلغتنامه دهخدامقبولة.[ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مقبول . ج ، مقبولات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مقبول و مقبولات شود.
مقبولیلغتنامه دهخدامقبولی . [ م َ ] (حامص ) پسندیدگی و شایستگی . مطبوعی و محبوبی . (از ناظم الاطباء) : به سرسبزی صبح آراسته به مقبولی نزل ناخواسته . نظامی .رای هندی را ندیمی بود هنرپرور... که از مقبولی و به نشینی چون انسان العین در ه
مرذولةلغتنامه دهخدامرذولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرذول است به معنی پست و فرومایه و ردی ، مقابل مقبولة. رجوع به مرذول شود: کتاب ماللهند من مقولة مقبولة أو مرذولة. (ماللهند، یادداشت مرحوم دهخدا).
مقبولةلغتنامه دهخدامقبولة.[ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مقبول . ج ، مقبولات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مقبول و مقبولات شود.
اخی چلبیلغتنامه دهخدااخی چلبی . [ اَ چ َ ل َ ] (اِخ ) او راست : ذخیرةالعقبی ، و هی حاشیة مقبولة علی شرح الوقایة لصدرالشریعة. و رجوع به یوسف بن حسن اخی چلبی توقاتی شود.
قیاس خطابیلغتنامه دهخداقیاس خطابی . [ س ِ خ ِ / خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) قیاسی است مرکب از مقدمات مقبوله یا مظنونه و غرض از خطابه و قیاس خطابی ترغیب مردم است در آنچه آنان را سود دارد از امور معاش و معاد. (فرهنگ فارسی معین از دستور ج <span class=
زاخائولغتنامه دهخدازاخائو. [ ءُ ] (اِخ ) دکتر ادوارد زاخائو خاورشناس مشهور آلمانی است که از معلمین زبانهای شرقی در دانشگاه برلین بوده است . از جمله ٔ آثار پرارزش او یکی ترجمه ٔ آثارالباقیه ٔ بیرونی است که با مقدمه ٔ مفصل مشتمل بر شرح حال بسیار جامع ابوریحان بیرونی در لایپزیک بسال <span class="h