ملاذانیلغتنامه دهخداملاذانی . [ م َنی ی ] (ع ص ) آنکه نصیحت پیدا کند و بدی پنهان دارد.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دروغگویی که گوید و نکند و متظاهری که در دوستی راست نباشد بلکه نصیحت آشکار کند و جز آن را پنهان دارد. (از اقرب الموارد).
ملدانلغتنامه دهخداملدان . [ م َ ل َ ] (ع مص ) جنبیدن و شادمانی نمودن . مَلد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جنبیدن شاخه و میوه ٔ آن . (از اقرب الموارد).
ملدانیةلغتنامه دهخداملدانیة. [ م َ نی ی َ ] (ع ص ) زن نرم ونازک . اُملودانیّة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جاریة ملدانیة؛ دختر نرم و نازک . (ناظم الاطباء).
ملذانلغتنامه دهخداملذان . [ م َ ل َ ] (ع ص ) آنکه نصیحت پیدا کند و بدی پنهان دارد. مَلَذانی ّ. مَلاذانی ّ. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملذانلغتنامه دهخداملذان . [ م َ ل َ ] (ع ص ) آنکه نصیحت پیدا کند و بدی پنهان دارد. مَلَذانی ّ. مَلاذانی ّ. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).