خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منتقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منتقی
/montaqā/
معنی
برگزیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منتقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] montaqā برگزیده.
-
منتقی
لغتنامه دهخدا
منتقی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آنکه برمی گزیند. || آنکه مغز از استخوان برمی آورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به انتقاء شود.
-
منتقی
لغتنامه دهخدا
منتقی . [ م ُ ت َ قا ] (ع ص ) برگزیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاء شود.
-
واژههای همآوا
-
منطقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. عقلایی، عقلانی، مدلل، درست، سنجیده، معقول ۲. روششناس، منطقدان ۳. جدلی ≠ غیرمنطقی، نامعقول
-
منطقی
فرهنگ واژههای سره
بخردانه، خردورز
-
منطقی
لغتنامه دهخدا
منطقی . [ م َ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به علم منطق . (ناظم الاطباء). مربوط به علم منطق . مستدل . با استدلال . بر اساس برهان و دلیل : خردمندان را بنماییم به برهانهای عقلی و به حجتهای منطقی که آمدن مردم از کجاست . (زادالمسافرین ناصرخسرو چ برلین ص 4). ... ا...
-
منطقی
لغتنامه دهخدا
منطقی . [م َ طِ ] (اِخ ) تخلص قاضی میرحسین بن معین الدین میبدی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به حسین میبدی شود.
-
منطقی
فرهنگ فارسی معین
(مَ طِ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به منطق : منطق دان ، عالم منطق . 2 - آن چه از روی تفکر و تعقل گفته شود.
-
منطقی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
level, close, intellectual, just, sound, legitimate, logical, lucid, rational, reasonable, sensible
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر شیبانی ملقب به کمال الدین . او راست : منتقی فی فروع الشافعیة. وفات وی به سال 757 هَ . ق . بود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن زین الدین علی شهید ثانی بن احمدبن جمال الدین ابومنصور تقی بحرینی شیعی امامی (959 - 1011 هَ . ق .)، معروف به صاحب معالم . او راست : تحریر طاوسی . دیوان شعر. شرح اثناعشریة. شرح مختصر نافع. فوائد مکیه . کتاب الاجازات . مسکن ...