منجرفلغتنامه دهخدامنجرف . [ م ُ ج َ رِ ] (ع ص ) چیزی که همه ٔ آن و یا بیشتر آن برده شده باشد. (ناظم الاطباء).
نجفةلغتنامه دهخدانجفة. [ ن َ ف َ ] (ع اِ) نجفة الکثیب ؛ بغل ریگ توده که باد و ریگ آنجای را کنده مانند آب کند کرده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کأنه جرف منجرف . (از اقرب الموارد).