منطسملغتنامه دهخدامنطسم . [ م ُ طَ س ِ ] (ع ص ) محوشده و ناپدیدگشته و نابودشده . (مقلوب منطمس است ). (ناظم الاطباء).
منتسملغتنامه دهخدامنتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نسیم گیرنده . || مجازاً به معنی بوی خوش گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ).