منطقةلغتنامه دهخدامنطقة. [ م ِ طَ ق َ ] (ع اِ) کمربند و آنچه بدان میان را بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان بند. (آنندراج ). کمربند. مِنطَق و در مصباح آمده منطقة همان است که مردم آن را «حیاصة» گویند. ج ، مناطق . (از اقرب الموارد). از وسایل ملوک و آن چیزی بوده است که بر میان می بستند و
منطقةدیکشنری عربی به فارسیمساحت , فضا , ناحيه , بخش , حوزه , بلوک , بوم , سرزمين , محوطه بسيار وسيع و بي انتها , قلمرو , مدار , مدارات , کمربند , منطقه , محات کردن , جزو حوزه اي به حساب اوردن , ناحيه اي شدن
منتقعلغتنامه دهخدامنتقع. [ م ُ ت َ ق َ ] (ع ص ) گونه برگردیده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). رنگ و گونه برگشته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاع شود.
منتقعلغتنامه دهخدامنتقع. [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) آنکه می کشد شتر را برای مهمان از سفر آمده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاع شود. || خیس شده . که رطوبت به باطن او رسیده باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص <span class="hl" dir
منتقهلغتنامه دهخدامنتقه . [ م ُ ت َ ق ِه ْ ] (ع ص ) به شده از بیماری و ناقه و دارای نقاهت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منطقهلغتنامه دهخدامنطقه . [ م ِ طَ ق َ / م َ طَ ق َ / ق ِ ] (از ع ،اِ) کمر و هرآنچه بدان کمر کسی و یا میان چیزی را بندند. (ناظم الاطباء). کمر. کمربند. میان . میان بند. ج ، مناطق . (یادداشت مرحوم دهخدا). منطقة
منطقهلغتنامه دهخدامنطقه . [ م ُ ن َطْ طَ ق َ ] (ع ص ) گوسپندی که بر میانش داغ سرخ کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گوسفندی که بر کمرگاه او علامتی سرخ نهاده باشد. (از اقرب الموارد). || کمربسته . (منتهی الارب ).
منطقةالبروجلغتنامه دهخدامنطقةالبروج . [ م ِ طَ ق َ تُل ْ ب ُ ] (اِخ ) دایره ای است که همه ٔ دوازده بروج بر همین دایره واقع شده اند و این دایره به شکل منطقه یعنی میان بند بر حوالی افلاک سبعه برآمده است و این دایره ٔ منطقةالبروج ، دایره ٔ معدل النهار را تقاطع نموده است حمایلی چون شمس به هر دو نقطه ٔ م
منطقةالبروجفرهنگ فارسی عمیددایرهای که حرکت انتقالی زمین در آن صورت میگیرد و آن را به دوازده قسمت مساوی تقسیم کرده هر کدام را برج و هر برجی را به اسمی مینامند (حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، و حوت).
منطقة البروجفرهنگ فارسی معین(مِ طَ قَ ةُ لْ بُ) [ ع . ] (اِ.) مسیر حرکت ظاهری خورشید در میان ستارگان را منطقه البروج می نامند که از دوازده برج تشکیل شده و خورشید در هر ماه در یکی از این برج ها قرار می گیرد.
منطقة شنیگویش اصفهانی تکیه ای: šenmâsayi طاری: kopšeni طامه ای: šenzâr طرقی: šenǰâr کشه ای: --------- نطنزی: kevir
اِحْتَفَظَ بِوجودِه في المنطقةدیکشنری عربی به فارسیحضور خود را در منطقه حفظ کرد , در منطقه خود باقي ماند
منطقةالبروجلغتنامه دهخدامنطقةالبروج . [ م ِ طَ ق َ تُل ْ ب ُ ] (اِخ ) دایره ای است که همه ٔ دوازده بروج بر همین دایره واقع شده اند و این دایره به شکل منطقه یعنی میان بند بر حوالی افلاک سبعه برآمده است و این دایره ٔ منطقةالبروج ، دایره ٔ معدل النهار را تقاطع نموده است حمایلی چون شمس به هر دو نقطه ٔ م
منطقةالبروجفرهنگ فارسی عمیددایرهای که حرکت انتقالی زمین در آن صورت میگیرد و آن را به دوازده قسمت مساوی تقسیم کرده هر کدام را برج و هر برجی را به اسمی مینامند (حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، و حوت).
اِحْتَفَظَ بِوجودِه في المنطقةدیکشنری عربی به فارسیحضور خود را در منطقه حفظ کرد , در منطقه خود باقي ماند