لغتنامه دهخدا
منهوک . [ م َ ] (ع ص ) بیمار گران لاغر و نزار. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیمار گران و لاغر و نزار.(ناظم الاطباء). || (اصطلاح عروض ) از رجز آنچه دو ثلث رفته و یک ثلث باقیمانده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). المنهوک من الرجز؛ آنچه از رجز که دو ثلث آن رفته و یک