موزونةلغتنامه دهخداموزونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) زن کوتاه قد سنجیده ٔ خردمند. (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به موزون شود. || (اِ) در مراکش پول رایجی را گویند که معادل بیست و چهار فلوس است . (ناظم الاطباء).
مازونهلغتنامه دهخدامازونه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری میان تنس و مستغانم در الجزایر به ساحل بحرالروم . (ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مازیانهلغتنامه دهخدامازیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مازیاره . مازیاری .(ناظم الاطباء). و رجوع به مازیاره و مازیاری شود.
موزونیلغتنامه دهخداموزونی . [ م َ ] (حامص ) سنجیدگی و نیک وزن کرده شدگی و نیک آراستگی . (ناظم الاطباء). سختگی . تناسب . || (اصطلاح عروضی ) نیک سنجیده و دارای وزن بودن شعر. (از ناظم الاطباء).