مؤسسلغتنامه دهخدامؤسس . [ م ُ ءَس ْ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تأسیس . بنیان نهاده شده و بناکرده شده . (ناظم الاطباء).
مؤسسلغتنامه دهخدامؤسس . [ م ُ ءَس ْ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأسیس . آنکه بنیاد چیزی را برپا می نهد و بنا می کند. بنا نهنده . (ناظم الاطباء). بنیاد نهنده . (آنندراج ). پایه گذار. بنیانگذار. تأسیس کننده . پی افکننده . آنکه پی افکند. پی گذار. پی افکن . بانی . ج ، مؤسسان . (یادداشت مؤلف ).
موسسدیکشنری عربی به فارسیاز پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
رکفلرلغتنامه دهخدارکفلر. [ رُ ک ِ ف ِ ل ِ ] (اِخ ) راکفلر. جان داویسن رکفلر. صنعتگر امریکایی (متولد ریچفورد 1839 - متوفای 1937 م .) مؤسس شرکت استاندارد اویل و موجد مؤسساتی برای توسعه ٔ معارف بشری . (فرهنگ فارسی معین بخش اعلا
موسسدیکشنری عربی به فارسیاز پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
موسسدیکشنری عربی به فارسیاز پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير