موقعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیacy _, berth, billet, circumstances, footing, locality, location, position, situation, standing, station, tion _
موقعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام موقعیت جغرافیایی، موضع، موقع، محل، مقام، جایگاه، معرض، نشانی، آدرس، مکان، [ قرارگاه 187]، کجایی، جا، محل احتمالی، محل دقیق، نشانی دقیق نقطه، نقطۀ عطف، نقطۀ بحرانی، مرحله، فاز◄ تغییر محل مأموریت، جایگاه، پاسگاه، پادگان، ناحیۀانتظامی جا درکتاب، عطف، ارجاع، فصل، باذکر مأخذ و منبع، باسور
حیثیتprestigeواژههای مصوب فرهنگستاناعتبار و ارزش و احترامی که فرد بهدلیل موقعیت شغلی یا اقتصادی یا اجتماعی یا فرهنگی در جامعه از آن برخوردار است
بیکاری پنهانdisguised unemployment,hidden unemploymentواژههای مصوب فرهنگستانبیکاری بخشی از نیروی کار که در محیط کار از ظرفیت کامل آنها استفاده نمیشود، اما در آمار رسمی بیکاری محاسبه نمیشوند؛ این بیکاری شامل سه دسته از افراد است: 1. کسانی که در سطح پایینتری از قابلیتهای خود کار میکنند 2. کسانی که موقعیت شغلی آنها بهرهوری ناچیزی دارد 3. گروهی که درحالحاضر در جستوجوی ک
موقعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیacy _, berth, billet, circumstances, footing, locality, location, position, situation, standing, station, tion _
موقعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام موقعیت جغرافیایی، موضع، موقع، محل، مقام، جایگاه، معرض، نشانی، آدرس، مکان، [ قرارگاه 187]، کجایی، جا، محل احتمالی، محل دقیق، نشانی دقیق نقطه، نقطۀ عطف، نقطۀ بحرانی، مرحله، فاز◄ تغییر محل مأموریت، جایگاه، پاسگاه، پادگان، ناحیۀانتظامی جا درکتاب، عطف، ارجاع، فصل، باذکر مأخذ و منبع، باسور
اُفت دقت موقعیتposition dilution of precision, PDOPواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری آماری برای بیان میزان کاهش دقت موقعیت سهبعدی در سامانة موقعیتیابی جهانی