مؤتنلغتنامه دهخدامؤتن . [ م ُءْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایتان . (منتهی الارب ، ماده ٔ ات ن ). زن یا هر حیوان ماده ای که در زاییدن ، اول پای بچه ٔ آن برآید. (ناظم الاطباء). زن که گاه زادن پای جنین او نخست بیرون آمده باشد پیش از دو دست او. (یادداشت مؤلف ). آن زن که کودک نگونسار زاید. (مهذب
موثنلغتنامه دهخداموثن . [ ث ِ ] (ع ص ) آن که دهش و عطای بسیار می کند. (ناظم الاطباء). دهش سترگ دهنده . (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آن که دولت بسیار و ستور بی شمار می گیرد. (ناظم الاطباء). افزون گیرنده ٔ مال . (از اقرب الموارد).
موطنلغتنامه دهخداموطن . [ م َ طِ ] (ع اِ) جای باش مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وطن و جای باش مردم . (ناظم الاطباء). وطن . (غیاث ). آرامگاه . میهن . زاد بوم . جای بودن . اقامتگاه . اقامت جای . مکان . جای . بودنگاه . محل سکونت شخص . باشگاه . (یادداشت مؤلف ). جای باشش . آرامگاه . (دهار). ج
مؤتنفلغتنامه دهخدامؤتنف . [ م ُءْ ت َ ن َ ] (ع ص ) مرغزار ستور نارسیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مؤتنفةلغتنامه دهخدامؤتنفة. [ م ُءْ ت َ ن ِ ف َ] (ع ص ) دختر خوش منظر به جوانی . (منتهی الارب ). دختری که نزدیک به سن بلوغ رسیده باشد. (ناظم الاطباء).
مؤتنفلغتنامه دهخدامؤتنف . [ م ُءْ ت َ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتناف . (منتهی الارب ، ماده ٔ ان ف ). از سر گیرنده ٔ کاری و آغازکننده ٔ آن . (آنندراج ). آغازکننده و ابتداکننده . آن که کاری را از سر می گیرد. || پیش آینده و نزدیک شونده و آینده . (ناظم الاطباء).
مؤتنبلغتنامه دهخدامؤتنب . [ م ُءْ ت َن ِ ] (ع ص ) آن که به طعام اشتها ندارد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از مهذب الاسماء).
تیتینلغتنامه دهخداتیتین . [ ت َ تی ] (ع مص ) موتن گردیدن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و آن بیرون آمدن پای کودک وی است نخست پیش از دستهای وی گاه زادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
لبولغتنامه دهخدالبو. [ ل ُب ُ ] (اِخ ) ژرژ موتن ، کنت دو. ژنرال فرانسوی . مولد فالسبورگ . وی در اَسترلیتز، اسپانی ، و مخصوصاً در اسلینگ معروفیت یافت و لوئی فیلیپ وی را مارشالی فرانسه داد. (1770-1838 م .).
مؤتنفلغتنامه دهخدامؤتنف . [ م ُءْ ت َ ن َ ] (ع ص ) مرغزار ستور نارسیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مؤتنفةلغتنامه دهخدامؤتنفة. [ م ُءْ ت َ ن ِ ف َ] (ع ص ) دختر خوش منظر به جوانی . (منتهی الارب ). دختری که نزدیک به سن بلوغ رسیده باشد. (ناظم الاطباء).
مؤتنفلغتنامه دهخدامؤتنف . [ م ُءْ ت َ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتناف . (منتهی الارب ، ماده ٔ ان ف ). از سر گیرنده ٔ کاری و آغازکننده ٔ آن . (آنندراج ). آغازکننده و ابتداکننده . آن که کاری را از سر می گیرد. || پیش آینده و نزدیک شونده و آینده . (ناظم الاطباء).
مؤتنبلغتنامه دهخدامؤتنب . [ م ُءْ ت َن ِ ] (ع ص ) آن که به طعام اشتها ندارد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از مهذب الاسماء).