عصارۀ مالتmalt extractواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی از ترکیبات آلی مالت که بهعنوان یک افزودنی غذایی یا در محیط کشت مصرف میشود
نوشابۀ مالتmalt beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که با رقیق کردن عصارۀ مالت و افزودن طعمدهندهها به آن تولید میشود
ملیتلغتنامه دهخداملیت . [ م ِل ْ لی ] (ع اِ) برگ مرخ یا غلاف بار آن . (منتهی الارب ). برگ درخت مرخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
میلتلغتنامه دهخدامیلت . [ ل ِ ](اِخ ) نام یکی از شهرهای قدیم و مشهور که در ساحل غربی آسیای صغیر قرار داشته و بعدها به دو قسمت تقسیم شده است . نخست بوسیله ٔ مهاجران کرت بنا شد و بعد مهاجران یونیه ٔ یونان به تجدید بنای آن پرداختند به طوری که در سال 750 ق . م .
ملت پاسبانلغتنامه دهخداملت پاسبان . [ م ِل ْ ل َ ] (ص مرکب ) پاسبان ملت . آنکه پاسبانی ملت کند. نگهبان ملت : شاه ملت پاسبان را بر فلک هفت سلطان پاسبان بینی به هم .خاقانی .
ملت فروزلغتنامه دهخداملت فروز. [ م ِل ْ ل َ ف ُ ] (نف مرکب ) موجب رواج ملت . موجب رونق کار ملت : افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم ملت طراز عادل ، ملت فروز داور. خاقانی .و رجوع به ملت شود.