ناآشکارلغتنامه دهخداناآشکار. [ ش ْ / ش ِ ] (ص مرکب ) ناپدید. ناپیدا. خفی . غیر مکشوف . نامشهود. نامرئی . نهفته . || تاریک . مقابل روشن . مبهم . غیر واضح . در پرده . مقابل آشکار. رجوع به آشکار شود.
ناآشکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcovert, cryptic, dubious, fuzzy, invisible, lost, misty, nebulous, secret, uncertain
گونة ناشکارnon-game species, non-game/nongameواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از حیاتوحش که شکار آن مجاز نیست یا انسان آن را شکار و مصرف نمیکند
ناآشکاریلغتنامه دهخداناآشکاری . [ ش ْ / ش ِ ] (حامص مرکب ) ناآشکاربودن . اختفاء. || ابهام . صراحت نداشتن .
نامکشوفلغتنامه دهخدانامکشوف . [ م َ ] (ص مرکب ) کشف ناشده . نهفته . مستتر. در پرده . پنهان . ناآشکار.
مبرهنفرهنگ مترادف و متضادآشکار، بارز، بدیهی، بین، روشن، مدلل، مستدل، مشخص، واضح، هویدا ≠ ناآشکار، نامشخص، نامبرهن
نامبینلغتنامه دهخدانامبین . [ م ُ ب َی ْ ی َ ] (ص مرکب ) غیرواضح . ناآشکار. ناروشن . بیان ناشده . که روشن و آشکار و واضح نیست . نامبرهن .
ناآشکاریلغتنامه دهخداناآشکاری . [ ش ْ / ش ِ ] (حامص مرکب ) ناآشکاربودن . اختفاء. || ابهام . صراحت نداشتن .