ناآمدنیلغتنامه دهخداناآمدنی . [ م َ دَ] (ص لیاقت ) نیامدنی . که نخواهد آمد. که آمدنی نیست . || واقعنشدنی . که اتفاق نخواهد افتاد.
نامدنیلغتنامه دهخدانامدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) نیامدنی . ناآمدنی . مقابل آمدنی . رجوع به آمدنی شود. || حادث ناشدنی . ناممکن . واقعنشدنی .
دست نیامدنیلغتنامه دهخدادست نیامدنی . [ دَ ن َ م َ دَ ] (ص لیاقت مرکب ) غیر ممکن الحصول . مقابل دست آمدنی .
نامدنیلغتنامه دهخدانامدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) نیامدنی . ناآمدنی . مقابل آمدنی . رجوع به آمدنی شود. || حادث ناشدنی . ناممکن . واقعنشدنی .