مرتعی در آمل
نارسة. [ رِ س َ ] (ع اِ) بهترین خرماها. (ناظم الاطباء). و رجوع به نرسیان شود.
radicle
نورپاشی . (حامص مرکب ) نورافشانی . پرتوافشانی .- نورپاشی کردن ؛ نور افشاندن .
نارسی . [رَ ] (حامص مرکب ) نرسیدگی . نارسیدگی . کالی . خامی .
پانشوى، برنخیرى (نوعى نفرین است).