نامبرهنلغتنامه دهخدانامبرهن . [ م ُ ب َ هََ ] (ص مرکب ) نامدلل . بی دلیل . نااستوار. نامستدل . غیرواضح . مبهم .
مبرهنفرهنگ مترادف و متضادآشکار، بارز، بدیهی، بین، روشن، مدلل، مستدل، مشخص، واضح، هویدا ≠ ناآشکار، نامشخص، نامبرهن
نامبینلغتنامه دهخدانامبین . [ م ُ ب َی ْ ی َ ] (ص مرکب ) غیرواضح . ناآشکار. ناروشن . بیان ناشده . که روشن و آشکار و واضح نیست . نامبرهن .