ناموثقلغتنامه دهخداناموثق . [ م ُ وَث ْ ث َ ] (ص مرکب ) نامعتبر. نااستوار. که مورد وثوق و اعتماد نیست .
غیرهجاییneumaticواژههای مصوب فرهنگستاندر موسیقی آوازی، ویژگیای موسیقایی که در آن پنج یا شش نت با هر هجا همراهی میکنند
موتمنفرهنگ مترادف و متضادامین، درستکار، مورد اطمینان، مورد وثوق، مطمئن، معتمد، موثق ≠ غیرامین، ناموثق
موثقفرهنگ مترادف و متضاد۱. امین، بااعتبار، درست، موتمن، محرم، مطمئن، معتبر، معتمد ۲. استوار، محکم ≠ ناموثق
نامعتبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیاساس، بیبنیاد، بیپایه، موهوم، مهمل ۲. غیرمعتبر، نامعتمد، ناموثق ۳. بیارزش، بیاعتبار ≠ معتبر
معتمدفرهنگ مترادف و متضاداستوار، استوان، امین، بااعتبار، درستکار، موتمن، متکی، محرم، مستند، مطمئن، معتبر، موثق، واثق ≠ غیرمعتمد، ناموثق
اظارلغتنامه دهخدااظار. [ اَظْ ظا ] (ع ص ) شیردهنده . مرضعة. ناقل آن ناموثق است و اسناد آن را نیاورده و از الفاظی است که هیچیک از ثقات آن را یاد نکرده است . (از ذیل اقرب الموارد).