ناهمخوانinconsistentواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سامانهای که بین مولفههای مختلف آن سازگاری وجود نداشته باشد متـ . ناسازگار
ناهمخوانیinconsistencyواژههای مصوب فرهنگستاننبود سازگاری در بین مؤلفههای مختلف یک سامانه متـ . ناسازگاری 2
ناهمخوانیinconsistencyواژههای مصوب فرهنگستاننبود سازگاری در بین مؤلفههای مختلف یک سامانه متـ . ناسازگاری 2
سازمان دوسوتوانambidextrous organizationواژههای مصوب فرهنگستانسازمانی که قابلیت پیگیری و اجرای همزمان دو موضوع یا برنامة ناهمخوان را داشته باشد
منافات داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فرق داشتن، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن ۲. نقیض بودن، تضاد داشتن، ناهمخوانی داشتن، ناسازگار بودن، ناسازگاری داشتن، تضاد داشتن، ناهمخوان بودن
ناهمخوانیinconsistencyواژههای مصوب فرهنگستاننبود سازگاری در بین مؤلفههای مختلف یک سامانه متـ . ناسازگاری 2