ناکامیلغتنامه دهخداناکامی . (حامص مرکب ) ناامیدی . محرومی . (از ناظم الاطباء). نومیدی . (آنندراج ). یأس . ناامیدواری . مأیوسی . ناکام بودن : و ادبار در وی پیچید و گذشته شد به جوانی در ناکامی . (تاریخ بیهقی ص 254).آسمان از مجلست بفک
ناکامیدیکشنری فارسی به انگلیسیdeprivation, discomfiture, failure, frustration, miscarriage, reverse, shipwreck
ناکامیلغتنامه دهخداناکامی . (حامص مرکب ) ناامیدی . محرومی . (از ناظم الاطباء). نومیدی . (آنندراج ). یأس . ناامیدواری . مأیوسی . ناکام بودن : و ادبار در وی پیچید و گذشته شد به جوانی در ناکامی . (تاریخ بیهقی ص 254).آسمان از مجلست بفک
ناکامیدیکشنری فارسی به انگلیسیdeprivation, discomfiture, failure, frustration, miscarriage, reverse, shipwreck
ناکامیلغتنامه دهخداناکامی . (حامص مرکب ) ناامیدی . محرومی . (از ناظم الاطباء). نومیدی . (آنندراج ). یأس . ناامیدواری . مأیوسی . ناکام بودن : و ادبار در وی پیچید و گذشته شد به جوانی در ناکامی . (تاریخ بیهقی ص 254).آسمان از مجلست بفک
ناکامیدیکشنری فارسی به انگلیسیdeprivation, discomfiture, failure, frustration, miscarriage, reverse, shipwreck