نزاریلغتنامه دهخدانزاری . [ ن ِ ] (حامص ) لاغری . باریکی . نحیفی . (ناظم الاطباء). نحافت . ضمور. لاغری سخت . هزال . نحول . عجف . (یادداشت مؤلف ) : زین سان که منم بدین نزاری مستغنیم از طعام خواری .نظامی .
نزاریدیکشنری فارسی به انگلیسیdebility, decrepitude, emaciation, feebleness, gauntness, infirmity, invalidism, slightness
نزاریcachexiaواژههای مصوب فرهنگستانکمبود ناهنجار وزن و تحلیلرفتگی و ضعف عمومی که در بیماریهای مزمن یا اختلالات عاطفی رخ دهد
نقّارهnaker, nacara, naqqarahواژههای مصوب فرهنگستانسازی کهن و شرقی از خانوادۀ پوستصداها، معمولاً بهصورت جفت، با کوکهای متفاوت
نجاریلغتنامه دهخدانجاری . [ن َج ْ جا ] (حامص ) درودگری . (ناظم الاطباء). نجارت . نجارة. دروگری . درگری . عمل نجار. رجوع به نجار شود.- امثال :کار بوزینه نیست نجاری .
نجاریلغتنامه دهخدانجاری . [ ن َ را ] (ع ص ) شتر تشنه از خوردن تخم گیاه بری . (آنندراج ): ابل نجاری ؛ شتران تشنه . (ناظم الاطباء). نجری ̍. (منتهی الارب ) (المنجد).
نجاریلغتنامه دهخدانجاری . [ ن َج ْ جا ] (اِخ ) نام جمعی از طایفه ٔ معتزله که به عذاب قبر قائل نیستند و قرآن را مخلوق میدانند و رؤیت رب را منکرند. (انساب سمعانی ). رجوع به نجاریة شود.
نزاریهلغتنامه دهخدانزاریه . [ ن ِ ری ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از اسماعیلیان که به امامت المصطفی لدین اﷲ فاطمی معروف به نزار گرویدند. بعد از وفات المستنصر باﷲ فاطمی ، میان دو فرزند او المصطفی لدین اﷲ مشهور به نزار و المستعلی باﷲ ابوالقاسم احمدکه هر دو مدعی جانشینی پدر بودند اختلاف افتاد و از این
نزاریهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از اسماعیلیه، منسوب به نزار، فرزند المستنصربالله، هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر، که قائل به امامت نزار پسر بزرگ مستنصر بودند.
نزاری قهستانیلغتنامه دهخدانزاری قهستانی . [ ن ِ ی ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) سعدالدین بیرجندی . شاعر اسماعیلی مذهب ایرانی است که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم می زیسته است . تخلص خود را از نام المصطفی لدین اﷲبن المستنصر باﷲ خلیفه ٔ فاطمی مصر معروف به نزار گرفته است . وی گذشته از دیوان قصاید و غزلیات ، مث
کهیبواژهنامه آزادشرم و ناز(کها) چندبن جفا و و جور نزاری،همی کشم من/ورنه کهای صحبت دنیا و خاکسارم. "نزاری قهستانی،١٧٢:١٣٧١"
زاریانهفرهنگ فارسی عمید۱. ناله و زاری.۲. سبب ناله و زاری؛ آنچه باعث گریه و زاری شود: ◻︎ بشنو ای یار از نزاری زار / زاری ما و زاریانهٴ ما (نزاری: مجمعالفرس: زاریانه).
نزاری قهستانیلغتنامه دهخدانزاری قهستانی . [ ن ِ ی ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) سعدالدین بیرجندی . شاعر اسماعیلی مذهب ایرانی است که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم می زیسته است . تخلص خود را از نام المصطفی لدین اﷲبن المستنصر باﷲ خلیفه ٔ فاطمی مصر معروف به نزار گرفته است . وی گذشته از دیوان قصاید و غزلیات ، مث
نزاریهلغتنامه دهخدانزاریه . [ ن ِ ری ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از اسماعیلیان که به امامت المصطفی لدین اﷲ فاطمی معروف به نزار گرویدند. بعد از وفات المستنصر باﷲ فاطمی ، میان دو فرزند او المصطفی لدین اﷲ مشهور به نزار و المستعلی باﷲ ابوالقاسم احمدکه هر دو مدعی جانشینی پدر بودند اختلاف افتاد و از این
نزاریهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از اسماعیلیه، منسوب به نزار، فرزند المستنصربالله، هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر، که قائل به امامت نزار پسر بزرگ مستنصر بودند.