نسخه بدللغتنامه دهخدانسخه بدل . [ ن ُ خ َ / خ ِ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) صورتی دیگر ازکلمه یا کلامی در نسخه ای دیگر از کتابی و از آن بدین صورت «خ . ل .» یا «ن ل » رمز کنند. (یادداشت مؤلف ).- نسخه بدل کسی بودن ؛ به او شباهتی تام و تمام داش
نسخهلغتنامه دهخدانسخه . [ ن ُ خ َ / خ ِ ] (از ع ، اِ) کتاب . (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ) : نسخه ٔ رخ همه عُجْم و نقطه است از خط اشک زو معمای غم من به فکر بگشایید. خاقانی .در محبت همه لخت دل شق می ش
نسخةلغتنامه دهخدانسخة. [ ن ُ خ َ ] (ع اِ) کتابی که از آن نقل کنند. (منتهی الارب ). کتابی که از وی نقل کنند واز روی آن نویسند. (ناظم الاطباء). کتاب منقول . (معجم متن اللغة). ج ، نُسَخ . رجوع به نسخت و نسخه شود.
نسخیةلغتنامه دهخدانسخیة. [ ن ُ س َ خی ی َ ] (ع ص ) بلدة نسخیة؛ شهر دور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
نسیخةلغتنامه دهخدانسیخة. [ ن َ خ َ ] (ع ص ) بلدة نسیخة؛ شهر دور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نسخیة. بعیده . (المنجد) (اقرب الموارد).
حشولغتنامه دهخداحشو. [ ] (اِخ ) از نواحی دارابگرد بوده است . رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 139 شود. و نسخه بدل آن حسود آمده است .
دادهبانی پیوستهcontinuous data protectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ پشتیبانگیری که از دادههای جاری کاربر یک نسخۀ بدل ایجاد میکند اختـ . داپ CDP متـ . پشتیبانگیری آینهای mirroring
ارنبرلغتنامه دهخداارنبر. [ ] (اِخ ) موضعی است قرب توخته (ماوراءالنهر). و نسخه بدل آن در حبیب السیر ((اریر)) است . (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 318).
نوشکلغتنامه دهخدانوشک .(اِ) نشک . ناژ. (فرهنگ فارسی معین ) : یا بگیرد یک کف برگ مورْد خشک و یک کف پوست درخت نوشک کی ناژ گویند. (از هدایة المتعلمین ص 298 نسخه بدل ).
خافلغتنامه دهخداخاف . (اِخ ) صورتی از املاء خواف است و آن ناحیتی است در خراسان ، در تاریخ گزیده (صفحه ٔ 616) و نسخه بدل نزهةالقلوب (ج 3 ص 154) این املاء برای خواف بکار رفته است . رجوع به خوا
نسخهلغتنامه دهخدانسخه . [ ن ُ خ َ / خ ِ ] (از ع ، اِ) کتاب . (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ) : نسخه ٔ رخ همه عُجْم و نقطه است از خط اشک زو معمای غم من به فکر بگشایید. خاقانی .در محبت همه لخت دل شق می ش
نسخهفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) صورتی از دارو که پزشک برای بیمار مینویسد تا از داروخانه بگیرد.۲. نوشتهای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود.۳. نوشته.
نسخهدیکشنری فارسی به انگلیسیcarbon, copy, counterpart, draft, image, likeness, prescription, replication, reproduction, semblance, text, transcript, version
نسخهفرهنگ فارسی معین(نُ خِ) [ ع . نسخة ] (اِ.) 1 - نوشته ای که از روی نوشتة دیگر تهیه کنند. 2 - کاغذ حاوی دستورات پزشک . 3 - رونوشت . 4 - واحدی برای شمارش کتاب و رساله . ج . نُسَخ .
نسخهلغتنامه دهخدانسخه . [ ن ُ خ َ / خ ِ ] (از ع ، اِ) کتاب . (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ) : نسخه ٔ رخ همه عُجْم و نقطه است از خط اشک زو معمای غم من به فکر بگشایید. خاقانی .در محبت همه لخت دل شق می ش
نسخهفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) صورتی از دارو که پزشک برای بیمار مینویسد تا از داروخانه بگیرد.۲. نوشتهای که از روی نوشتۀ دیگر تهیه شود.۳. نوشته.
داروی بانسخهprescription-only medicine, POMواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که فقط با ارائة نسخة پزشک به بیمار تحویل داده میشود
داروی بینسخهover-the-counter drug, OTCواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که بدون نیاز به نسخة پزشک نیز به بیمار تحویل داده میشود