نقطۀ تنهاisolated pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای از یک زیرمجموعه در یک فضای توپولوژیک، که یک همسایگی از آن نقطه وجود داشته باشد که غیر از آن نقطه، هیچ نقطۀ دیگری از آن مجموعه را شامل نشود
نقطه نقطهلغتنامه دهخدانقطه نقطه . [ ن ُ طَ / طِ ن ُ طَ/ طِ ] (ص مرکب ) خال خال . پر خال و نقط : گر ز نصرت نه حامله است چرانقطه نقطه است پیکر تیغش . خاقانی .- <span clas
نقطهبهنقطهpoint-to-pointواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد