نهائیلغتنامه دهخدانهائی . [ ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به نهایت است به معنی پایانی . (یادداشت مؤلف ). منسوب به نهاء [ : پایان ، انجام ] . آخری . آخرین . نهایی . (فرهنگ فارسی معین ).
ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
تهوع صبحگاهیmorning sickness, nausea gravidarumواژههای مصوب فرهنگستاناحساس تهوع و استفراغ در هنگام برخاستن از خواب، بهویژه در ماههای اول بارداری
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
نهائيدیکشنری عربی به فارسیاحتمالي , موکول بانجام شرطي , شرطي , مشروط , نهايي , اجل , اخر , غايي , بازپسين , دورترين
تنهائیلغتنامه دهخداتنهائی . [ ت َ ] (حامص ) تنهایی . خلوت . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). کناره جوئی . اعتزال . عزلت گزینی . گوشه نشینی : برگزیدم به خانه تنهائی از همه کس درم ببستم چست . شهید بلخی .همجالس بد بُدی تو و رفته بهی