نوارپیچلغتنامه دهخدانوارپیچ . [ ن َ / ن ُ ] (ن مف مرکب ) نوارپیچیده . طناب پیچ .- نوارپیچ کردن ؛ بار یا دست و دهان کسی را با نوار بستن .
نواگریلغتنامه دهخدانواگری . [ ن َ گ َ ] (حامص مرکب ) نغمه سرائی . سرودگویی . نوازندگی . عمل نواگر : گاه چو حال عاشقان صبح کند ملونی گه چو حلی ّ دلبران مرغ کند نواگری .خاقانی .
برآورد نواریstrip cruise, strip surveyواژههای مصوب فرهنگستانآماربرداری از یک یا چند نوارنمونه در خطنمونه با فواصل منظم که دادهها در طول آنها بهصورت پیوسته ثبت میشوند
نوار بستنلغتنامه دهخدانوار بستن . [ ن َ / ن ُب َ ت َ ] (مص مرکب ) نواربندی کردن . نوارپیچ کردن . بار یا بسته ای را با نوار استوار کردن . || باندپیچی کردن . روی زخم را با نوار و باند پوشاندن .